سامیه جونم شرمنده
عمه جونی شرمنده دیشب با مامان و بابا اومدیم پیشت خواستم عکساتو بذارم ولی هر چی میگردم کابل و پیدا نمیکنم سامیه جونم دیشب دیگه دلمونو بردی 49 سانت بیشتر نیستیا ولی جمعیتی محو خودت کرده بودی یه حرکت انجام میدادی دل همه میرفت فدات بشم که اینقده ناناسی ....فدات بشم 5 روزته ولی باباییت لوست کرده ...اصلا گریه نمیکنیا ولی یه ذره صدات در میاد سریع بغلت میکنه واست شعر میخونه تو اروم میشی هی بهش میگم بغلش نکن بیچارتون میکنه این فسقلیااااااااااا ..گوش نمیده آخه اگه تو بخلی بشی مامانو اذیت میکنی مامان میره سره کار تو هم هی الکی بهونه میاری.... راستی دیشب بابابزرگ (بابا)تو گوشت اذان گفت تو هم دستتو گذاشته بودی رو ر...
نویسنده :
عمه ی سامیه
15:03